کلمات مرتبط با حمل‌ و نقل

در زندگی روزمره، حمل‌ و نقل و وسایل نقلیه نقش بسیار مهمی دارد. دانستن واژگان مرتبط با وسایل نقلیه و روش‌های حمل‌ونقل به زبان انگلیسی می‌تواند در سفر، مکالمه، آموزش و حتی تماشای فیلم و اخبار بسیار مفید باشد. در این مقاله، با مهم‌ترین کلمات مرتبط با حمل‌ونقل آشنا می‌شویم.

کلمات مرتبط با حمل‌ و نقل و وسایل نقلیه در زبان انگلیسی

انواع وسایل نقلیه (Types of Vehicles)

  1. Car – ماشین

    • .I go to work by car every day
      من هر روز با ماشین به محل کار می‌روم.

  2. Bus – اتوبوس

    • .The school bus arrives at 7:30
      اتوبوس مدرسه ساعت ۷:۳۰ می‌رسد.

  3. Motorcycle – موتورسیکلت

    • .He bought a new motorcycle last week
      او هفته گذشته یک موتورسیکلت جدید خرید.

  4. Bicycle / Bike – دوچرخه

    • .Riding a bicycle is good for health
      دوچرخه‌سواری برای سلامتی مفید است.

  5. Train – قطار

    • .The train leaves at 9 a.m
      قطار ساعت ۹ صبح حرکت می‌کند.

  6. Subway / Metro – مترو

    • .The subway is faster during rush hours
      مترو در ساعات شلوغ سریع‌تر است.

  7. Tram / Streetcar – تراموا (قطار برقی خیابانی)

    • .Trams are common in many European cities
      تراموا در بسیاری از شهرهای اروپایی رایج است.

  8. Truck / Lorry – کامیون

    • .The truck is carrying heavy goods
      کامیون در حال حمل بار سنگین است.

  9. Van – ون (خودروی بزرگ‌تر از سواری)

    • .We rented a van for the trip
      ما برای سفر یک ون اجاره کردیم.

  10. Taxi / Cab – تاکسی

    • .We took a cab to the hotel
      ما با تاکسی به هتل رفتیم.

وسایل نقلیه هوایی (Air Transport)

  1. Airplane / Plane – هواپیما

    • .She is afraid of flying in an airplane
      او از پرواز با هواپیما می‌ترسد.

  2. Helicopter – هلیکوپتر

    • .The patient was taken by helicopter to the hospital
      بیمار با هلیکوپتر به بیمارستان منتقل شد.

  3. Hot-air balloon – بالن هوای گرم

    • .They went on a hot-air balloon ride
      آن‌ها سوار بالن هوای گرم شدند.

وسایل نقلیه آبی (Water Transport)

  1. Boat – قایق

    • .We rowed the boat across the lake
      ما قایق را از عرض دریاچه پارو زدیم.

  2. Ship – کشتی

    • .The ship will arrive at the port tomorrow
      کشتی فردا به بندر خواهد رسید.

  3. Ferry – کشتی مسافربر (معمولاً کوتاه‌مسافت)

    • .We crossed the river by ferry
      ما با کشتی مسافربر از رودخانه عبور کردیم.

  4. Yacht – قایق تفریحی

    • .They spent the weekend on a luxury yacht
      آن‌ها آخر هفته را در یک قایق تفریحی لوکس گذراندند.

روش‌های حمل‌ونقل دیگر

  1. Walking – پیاده‌روی

    • .I prefer walking to work
      من پیاده رفتن به محل کار را ترجیح می‌دهم.

  2. Skateboard – اسکیت‌برد

    • .He goes to school on his skateboard
      او با اسکیت‌برد به مدرسه می‌رود.

واژگان فنی و بخش‌های وسایل نقلیه

  1. Engine – موتور

    • .The car engine is not working
      موتور ماشین کار نمی‌کند.

  2. Tire – لاستیک

    • .I need to change the front tire
      باید لاستیک جلو را عوض کنم.

  3. Steering wheel – فرمان

    • .He grabbed the steering wheel quickly
      او سریع فرمان را گرفت.

  4. Brake – ترمز

    • .Use the brake gently
      به‌آرامی از ترمز استفاده کن.

  5. Seatbelt – کمربند ایمنی

    • .Always wear your seatbelt
      همیشه کمربند ایمنی خود را ببندید.

  6. Fuel / Gas / Petrol – سوخت / بنزین

    • .We need to stop for gas
      باید برای بنزین توقف کنیم.

  7. License plate – پلاک خودرو

    • .The police took note of the license plate
      پلیس شماره پلاک را یادداشت کرد.

افعال پرکاربرد مربوط به حمل‌ونقل

  1. Drive – رانندگی کردن

    • .He drives to the office every day
      او هر روز تا دفتر کار رانندگی می‌کند.

  2. Ride – راندن (بر دوچرخه، موتور و حیوانات)

    • .I ride my bike every morning
      هر صبح دوچرخه‌سواری می‌کنم.

  3. Fly – پرواز کردن

    • .We flew to Paris last summer
      تابستان گذشته به پاریس پرواز کردیم.

  4. Sail – دریا نوردی

    • .They sailed across the sea
      آن‌ها از دریا عبور کردند.

  5. Commute – رفت‌وآمد کردن (معمولاً منظم)

    • .I commute to work by train
      با قطار به محل کار رفت‌وآمد می‌کنم.

  6. Park – پارک کردن

    • ?Where can I park my car
      کجا می‌توانم ماشینم را پارک کنم؟

اصطلاحات رایج (Common Phrases)

  1. Miss the bus – اتوبوس را از دست دادن

    • .I missed the bus this morning
      امروز صبح اتوبوس را از دست دادم.

  2. Catch a train – به قطار رسیدن

    • .We caught the train just in time
      درست به‌موقع به قطار رسیدیم.

  3. Get in / out of a car – سوار شدن / پیاده شدن از ماشین

    • .She got out of the car quickly
      او سریع از ماشین پیاده شد.

  4. Get on / off a bus/train/plane – سوار شدن / پیاده شدن از وسایل نقلیه عمومی

    • .He got on the plane late
      او دیر سوار هواپیما شد.

در این مقاله با واژگان و اصطلاحات مهم مربوط به حمل‌ونقل و وسایل نقلیه در زبان انگلیسی آشنا شدیم. این کلمات به شما کمک می‌کنند تا بهتر در موقعیت‌های روزمره، سفر و گفتگوهای مرتبط با مسیر، راهنمایی و حمل‌ونقل شرکت کنید. برای یادگیری بهتر، می‌توانید جملات بالا را چندین بار تمرین کرده و در مکالمات روزمره خود استفاده نمایید.

این مقاله را با دیگران به اشتراک بگذارید!

!Content is protected