کلمات مرتبط با روابط اجتماعی

یکی از مهم‌ترین مهارت‌های زبانی در زبان انگلیسی، توانایی صحبت‌کردن درباره روابط اجتماعی و دوستی است. در این مقاله، با مجموعه‌ای از واژگان و عبارات کاربردی مرتبط با دوستی و تعاملات اجتماعی آشنا می‌شویم. همچنین، برای هر واژه یا عبارت، مثالی همراه با ترجمه فارسی آورده شده تا درک و یادگیری بهتر صورت گیرد.

 

کلمات مرتبط با روابط اجتماعی در زبان انگلیسی

Friend – دوست

.Sarah is my best friend. We’ve known each other since childhood
سارا بهترین دوست من است. ما از کودکی یکدیگر را می‌شناسیم.

Make friends – دوست شدن

.It’s hard to make friends in a new city
در یک شهر جدید، دوست پیدا کردن سخت است.

Close friend – دوست صمیمی

.Jake is not just a colleague, he’s a close friend
جیک فقط یک همکار نیست، او یک دوست صمیمی است.

Get along with – با کسی کنار آمدن

.I get along well with my neighbors
من با همسایه‌هایم خوب کنار می‌آیم.

Socialize – معاشرت کردن

.I like to socialize with people at work
من دوست دارم با افراد محل کارم معاشرت کنم.

Hang out – وقت گذراندن با دوستان

.We usually hang out at the park on weekends
ما معمولاً آخر هفته‌ها در پارک وقت می‌گذرانیم.

Trust – اعتماد

.Good friends always trust each other
دوستان خوب همیشه به هم اعتماد دارند.

Honest – صادق

.He’s an honest friend who always tells me the truth
او دوستی صادق است که همیشه حقیقت را به من می‌گوید.

Loyal – وفادار

.A loyal friend will support you even in hard times
یک دوست وفادار حتی در شرایط سخت از شما حمایت می‌کند.

Argument – مشاجره / بحث

.We had a small argument, but we’re fine now
ما یک مشاجره کوچک داشتیم، ولی الان همه‌چیز خوب است.

Forgive – بخشیدن

.True friends forgive each other
دوستان واقعی یکدیگر را می‌بخشند.

Keep in touch – در تماس ماندن

.Let’s keep in touch after graduation
بیایید بعد از فارغ‌التحصیلی در تماس بمانیم.

Break up / Fall out – قطع رابطه کردن

.They fell out after a big argument
آنها بعد از یک مشاجره بزرگ با هم قطع رابطه کردند.

Supportive – حمایت‌گر

.She was very supportive during my exams
او در طول امتحاناتم بسیار حمایت‌گر بود.

Chat – گپ زدن

.We sat in the café and chatted for hours
ما در کافه نشستیم و ساعت‌ها گپ زدیم.

Sense of humor – حس شوخ‌طبعی

.I like his sense of humor. He always makes me laugh
من حس شوخ‌طبعی او را دوست دارم. او همیشه من را می‌خنداند.

Companion – همدم / همراه

He and his companions went to the hotel.
.او و همراهانش به هتل رفتند

Respect – احترام گذاشتن

.Friends should respect each other’s opinions
دوستان باید به نظرات یکدیگر احترام بگذارند.

Bond – پیوند / رابطه نزدیک

.There is a strong bond between the two brothers
بین این دو برادر پیوندی قوی وجود دارد.

Meetup – ملاقات حضوری

.We arranged a meetup to reconnect after years
ما یک ملاقات ترتیب دادیم تا بعد از سال‌ها دوباره ارتباط برقرار کنیم.

واژگان و عبارات مربوط به دوستی و روابط اجتماعی در زبان انگلیسی، نقش مهمی در ارتباطات روزمره دارند. با یادگیری این اصطلاحات، می‌توانید مکالمات طبیعی‌تری داشته باشید و راحت‌تر با دیگران ارتباط برقرار کنید. سعی کنید این کلمات را در جملات روزمره خود تمرین کنید تا به مرور زمان به بخشی از دایره لغات فعال شما تبدیل شوند.

 

این مقاله را با دیگران به اشتراک بگذارید!

!Content is protected