کلمات مرتبط با عواطف و احساسات

احساسات بخش جدایی‌ناپذیر ارتباطات انسانی هستند. یادگیری کلمات و اصطلاحات مرتبط با عواطف و احساسات به شما کمک می‌کند مکالمات غنی‌تری داشته باشید و به درستی حالات روحی خود یا دیگران را بیان کنید. در این مقاله با واژگان پرکاربرد احساسی در زبان انگلیسی، همراه با مثال و ترجمه آشنا می‌شویم.

کلمات مرتبط با عواطف و احساسات در زبان انگلیسی

احساسات مثبت – Positive Emotions

  1. Happy – خوشحال

    • .I feel happy when I listen to birds
      وقتی موسیقی گوش می‌دهم احساس خوشحالی می‌کنم.

  2. Excited – هیجان‌زده

    • .She was excited about her birthday party
      او درباره جشن تولدش هیجان‌زده بود.

  3. Proud – مفتخر

    • .He was proud of his son’s success
      او به موفقیت پسرش افتخار می‌کرد.

  4. Grateful – سپاسگزار

    • .I’m grateful for your help
      از کمکت ممنونم.

  5. Calm – آرام

    • .The sea makes me feel calm
      دریا باعث می‌شود احساس آرامش کنم.

  6. Hopeful – امیدوار

    • .They are hopeful about the future
      آن‌ها نسبت به آینده امیدوارند.

  7. Relieved – آسوده (بعد از نگرانی)

    • .I was relieved to hear you’re safe
      از شنیدن اینکه سالمی، آسوده شدم.

احساسات منفی – Negative Emotions

  1. Sad – غمگین

    • .She felt sad after the movie
      او بعد از فیلم احساس غم کرد.

  2. Angry – عصبانی

    • .He was angry at the delay
      او از تأخیر عصبانی بود.

  3. Frustrated – ناامید / کلافه

    • .I feel frustrated when things go wrong
      وقتی کارها درست پیش نمی‌روند، کلافه می‌شوم.

  4. Worried – نگران

    • .She is worried about the exam
      او درباره امتحان نگران است.

  5. Lonely – تنها

    • .He felt lonely in the new city
      او در شهر جدید احساس تنهایی کرد.

  6. Guilty – احساس گناه

    • .I feel guilty for forgetting her birthday
      احساس گناه می‌کنم که تولدش را فراموش کردم.

  7. Jealous – حسود

    • .She was jealous of her friend’s success
      او به موفقیت دوستش حسادت می‌کرد.

احساسات خنثی یا پیچیده – Neutral or Mixed Emotions

  1. Confused – گیج

    • .I’m confused about the instructions
      درباره دستورالعمل‌ها گیجم.

  2. Surprised – متعجب

    • .He was surprised by the gift
      او از هدیه تعجب کرد.

  3. Embarrassed – خجالت‌زده

    • .She was embarrassed by the mistake
      او بابت اشتباهش خجالت کشید.

  4. Tired – خسته

    • .I feel tired after a long day
      بعد از یک روز طولانی خسته‌ام.

  5. Nervous – عصبی / نگران (پیش از اتفاقی)

    • I’m nervous before interviews.
      قبل از مصاحبه‌ها ناآرام می‌شوم.

  6. Bored – بی‌حوصله

    • .I got bored during the lecture

      در طول سخنرانی حوصله‌ام سر رفت.

افعال رایج برای بیان احساسات

  1. Feel (احساس کردن)
    • .I feel happy
      من احساس خوشحالی می‌کنم.
  2. Be (بودن)
    • She is sad.
      او غمگین است.
  3. Get (بودن)
    • He gets angry easily.
      او به‌راحتی عصبانی می‌شود.

صفات احساسی رایج (Common Emotional Adjectives)

Englishفارسی
Joyfulشاد
Anxiousمضطرب
Moodyبداخلاق
Optimisticخوش‌بین
Pessimisticبدبین
Contentراضی
Hurtآزرده
Devastatedویران‌شده / به‌شدت ناراحت

عبارات مفید برای بیان احساسات

  1. .I’m on cloud nine – من در اوج خوشحالی‌ام.

  2. .I’m feeling blue – دلم گرفته.

  3. .I’m over the moon – از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجم

  4. .I’m at my wit’s end – دیگر راهی به ذهنم نمی‌رسد.

  5. .I’m fed up with it – دیگه حوصله‌اشو ندارم.

  6. .My heart is racing – قلبم تند می‌زند (نشانگر هیجان، ترس یا اضطراب است)

مثال‌های ترکیبی در جمله

  1. .After losing his job, he felt both sad and confused
    پس از از دست دادن شغلش، او هم غمگین و هم گیج بود.

  2. .Although she was tired, she was proud of her effort
    با وجود خستگی، به تلاشش افتخار می‌کرد.

  3. .He was nervous before the test but felt relieved afterward
    قبل از امتحان عصبی بود، اما بعدش احساس آرامش کرد.

نکات مهم برای یادگیری بهتر

  • سعی کنید هر احساس را با چهره یا موقعیت خاص تجسم کنید تا ماندگارتر شود.

  • هنگام تماشای فیلم یا شنیدن آهنگ، به کلماتی که احساسات را منتقل می‌کنند دقت کنید.

  • از خودتان بپرسید: “How do I feel right now?” (الان چه احساسی دارم؟) و با استفاده از واژگان بالا پاسخ دهید.

تمرین پیشنهادی

  • روزانه سه جمله درباره احساسات خود بنویسید، مثل:
    .Today I felt tired, but also happy because I finished my work

در این مقاله، با واژگان و اصطلاحات رایج برای بیان احساسات و عواطف در زبان انگلیسی آشنا شدیم. شناخت این کلمات نه‌تنها مهارت مکالمه را افزایش می‌دهد، بلکه باعث می‌شود درک بهتری از محتوای زبان اصلی (فیلم، کتاب، آهنگ) داشته باشید.

این مقاله را با دیگران به اشتراک بگذارید!

!Content is protected